گفتم: خدایا سوالی دارم! 

چرا وقتی شادم همه با من میخندند.

ولی ، وقتی ناراحتم کسی با من نمیگرید؟!

جواب داد: شادی را برای جمع کردن دوست، آفریده ام 

ولی ، غم را برای انتخاب بهترین دوست ...

آنجا که عشق فرمان می دهد,

محال سر تسلیم فرود می آورد



 

گیرم از حصار کوتاه دلم ساده می پری...!

با دیوار بلند خیالم چه می کنی؟!

یکی را باور داشتن،

یک قدم بالاتر از دوست داشتن است،

یک دنیا باورت دارم.

” ﻋﺸــــﻖ ” ﯾﻌﻨﯽ..
حـــــتی اگه …
ﺑﺪﻭﻧﯽ ﻧﻤﯿﺨﻮﺍﺩﺕ !!
بدونی نمیشه !!
…
ﺍﻣﺎ ﻧﺘﻮﻧﯽ ﺗﺮﮐﺶ ﮐﻨﯽ!
ﻧﻪ ﺧﻮﺩﺷﻮ…
ﻧﻪ ﻓﮑﺮﺷﻮ…

آن روز که همدیگر را یافتیم

یافتنمان هنر نبود

هنر این است که همدیگر را "گم" نکنیم.

فرقی نمی کنه دختر باشی یا پسر

همین که با دل کسی بازی نکنی مردی...

درد دارد ...

وقتی همه چیز را می دانی ...

و فکر می کنند نمی دانی ...

و غصه می خوری که می دانی ...

و می خندند که نمی دانی ...

ببين مرا چه گونه جادو کردی ؟ هنوز هم نمی توانم

آن گونه که بودم ، باشم .

هنوز هم نمی توانم - روزها بعد از نبودنت انسان ديگری

را آنگونه که تو را ساختم براي خود بسازم

سخت است اما خداحافظ

کاش دل ها انقدر پاک بود که برای گفتن "دوستت دارم" نیازی به قسم خوردن نبود...

 در زندگی
هرکسی را که دوسـت بـداری از او ضعیف تری
زیرا برای "راضـی نگـه داشتـنش"
حاضری دست به هرکار اشتباهی بزنی...

مـــــــا

نســـــلی هستیم کــــه

بهـــــــترین حــــــــرفهــــــای زندگــــــیمان را نگفتیـــــم

تایــــــپ کردیـــــــــم...

مَـטּ هـر روز و هـر لحظـﮧ نگرانت مے شوم ڪـﮧ چـﮧ مے ڪُنے ؟

ڪُجایے ؟

در چـﮧ حالے ؟

پـنـجـره اُتـاقـم را بـاز مے ڪُنم و فـریـاد مے زنـم

تنهـاییـت بـراے مَـטּ

غُصـه هـایـت بـراے مَـטּ

هـمـﮧ بُـغـض ها و اشڪهایـت بـراے مَـטּ

تـღـو فـقـط بـخـنـد

آنقـدر بـلـند تـا مَـטּ هـم بشـنوم

صـداے خـنـده هـایـت را

صـداے هـمـیشـﮧ خـوب بـودنـت را ...

کسی که همیشه سعی می کنه بقیه رو شاد کنه

بیشتر از همه تنهاست،

اون رو تنها نذارید. بهتون نیاز داره ولی

هیچ وقت به شما نمیگه که بهتون نیاز داره...!!

 نبودن هایت آنقدر زیاد شده اند
که هر رهگذری را شبیه تو می بینم !!
نمی دانم غریبه ها ” تــــــــــــــــــــو ” شده اند
یا تو ” غریبـــــــــــــــــــــــــــه ” ؟؟!!

از جنس شیشه باش ولی بگو از سنگم

مردم این زمانه فقط دنبال شکستند...

هر چه دلم را خالی می کنم

باز پر می شود از تو...

گفت بزن به سلامتی پت و مت!

گفتم:حتما به خاطر اینکه خنده دار بودن؟

گفت:نه،

بخاطر این که تا تهش با هم بودن!

این که من می کشم،

درد بی او بودن نیست،

تاوان با او بودن است...

برای دوباره آمدنش دعا نمی کنم

شاید وقتی آمد همانی باشد که رفته بود،

تقصیر او نیست

بنده ای بیش نبود،

من خدایش کردم...

امروز...

کسی که عطر تو را زده بود

از کنارم گذشت!

این یعنی:قتل غیر عمد...

دوستان می پرسند بیداری؟

آری بیدارم

بی دارم

چرا که اگر داری داشتم

یا قالی زندگی خود را با آن می بافتم

یا زندگی خود را به دار می آویختم

آری بی دار بیدارم.

تنهاییم را به گردن هیچکس نمی اندازم

گردن هیچکس تاب این همه سنگینی را ندارد...

در خیال من بمان...

اما خودت برو...

آنکه در رویای من است مرا دوست دارد نه تو!!

هر جا که هستی به آسمان نگاه کن...

آرامم می کند که آسمانمان یکیست...

نترس از هجوم حضورم...

چیزی به جز تنهایی با من نیست...

ســـــــــــــــــاکت که می مانی...

میگذارند به حساب جواب نداشتنت!

عـــــــــــــــــــمراً ...

 بفهمند داری جان میکنی تا حرمــــــــــــــــــــــــــــــتهـا را نگه داری...

 جدا که شدیم...

هردو به یک احساس رسیدیم

تو به" فراغت "

من به" فراقت "

یک حرف که مهم نیست!

از من نرنــــــــــج…

نه مغــــــرورم نه بی احســـــاس…

فقط خســــته ام…

خسته از اعتــــــمادی بیــــجا…

شب ها خوابم نمی برد…

از درد ضربات شلاق خاطراتت روی قلبـــــم

بی انصاف…

محکم زدی ،

جایش مانده است…

از من فاصله بگیر...

هر بار که به من نزدیک می شوی...

باور می کنم هنوز میتوان زندگی را دوست داشت،

از من فاصله بگیر...

خسته ام از امیدهای کوتاه...

از زندگی در خیال...

هر قدر هم که محکم باشی...

یک نقطه،

یک لبخند،

یک نگاه،

یک عطر آشنا،

یک صدا،

یک یاد،

از درون داغونت می کند،

هر قدر هم که محکم باشی...!

من دیوانه نیستم،

فقط کمی تنهایم،

همین!

چرا نگاه می کنی؟

تنها ندیده ای؟

به من نخند،

من هم روزگاری عزیز دل کسی بودم

ولی الان...

می کوشم غم هایم را غرق کنم

اما

بی شرف ها یاد گرفته اند شنا کنند...!

و تو را باز هم مرور می کنم...

تا "خاموشی ام" نشان "فراموشی ام" نباشد...!

این روزهایم به تظاهر می گذرد...

تظاهر به بی تفاوتی

تظاهر به بی خیالی

به این که دیگر هیچ چیز مهم نیست...